کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

هستی مامان و بابا

بدون عنوان

1392/3/11 14:17
نویسنده : مامان
99 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گل مامان، قشنگم، عمرم، هستی مامان

دیگه رسما اسم مامانو صدا میزنی. یعنی دیگه به ندرت میگی مامان و منو با اسمم صدا میزنی. وروجک کی بهت گفته این کارو بکنی هان؟ آخه آدم نباید به مامانش بگه "مامان" ؟ پسر زبل من. دیدی همه منو با این اسم صدا می زنند گفتی تو هم کم نیاری شازده پسر، مامان دستتو خونده.

تازگی هم غذای خودتو نمیخوری و می خوای که از غذای ما بخوری و از بشقاب ما سریع برمیداری و فوری میبری به دهنت. مامان عاشق این حرکت توئه پسرم.

از بین اسباب بازیها هم عشقت توپ و ماشینه که بهش میگی مانی. چند تا ماشین خونه خودمون و چند تا هم خونه مامان زهره داری. تازه پارک که میریم باید یک توپ و یک ماشین هم برات ببریم + شکلات که اگر دست کسی دیدی آبروریزی نکنی. بستنی هم فراموش نشه. دیروز توی پارک یک زن و شوهر جوون بستنی می خوردن که از قضای روزگار شما هم که در حال سیر و گذار در اون اطراف بودی چشمت به اونا افتاد. خلاصه چشمت روز بد نبینه که از من دستتو گرفتن و منحرفت کردن و از تو دوباره برگشتن و بستنی بستنی گفتن تا اینکه مجبور شدم وارد عمل بشم و بغلت کنم و از اونجا دورت کنم تا بستنی به اون دو نفر زهر نشه.

یک سری اداها و صداهای مخصوص هست که تازگی و قتی میخوای منو ناز کنی یا خودتو لوس کنی بروز میدی که دل منو میبری. هر روز هم شدیدتر از روز قبل وابسته به مامان و بابا و مامان زهره و بابایی میشی. مدتها بعد از رفتن دنبالشون گریه می کنی.

به زور تبلیغات تلفنی و برای اینکه دست از سرم بردارن یک بسته بیبی انیشتن برات خریدم که میدونستم پولو دور ریختم چون اصلا بهشون نگاه هم نمیکنی. تازه کارتون باب اسفنجی رو هم که دوست داری بیشتر از ٢ دقیقه پشت سر هم نگاه نمیکنی.

خلاصه که عزیز دلی پسرم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)