کیارش در باغ لاله گچسر
کیارشم تو پسر گل مامانی
پر از مهربونی، سرشار از علاقه، خندان و پر جنب وجوش.
خیلی از مامان دفاع میکنی. گاهی وقتی بابا میخواد وسایل منو برداره یا چیزی بخوره که حتی مال من نیست فریاد میزنی که مال مامانه و نمیذاری برداره.
گاهی هم نسبت به بعضی نینیها که فکر کنم ازشون خوشت نمیاد (البته اونایی که بیرون میبینی و برات آشنا نیستند عکسالعمل نشون میدی ولی شکر خدا فقط با صدا درآوردن وگفتن اینکه "نینی نه"). در عین حال خیلی هم بخشندهای. هفته پیش یک روز رفتیم پارک و بابا برات یک توپ بادی گرفت. یک پسر بچه بهت نزدیک شد که ازت بگیردش و من بهت گفتم به نینی هم بده تا با هم بازی کنید، فوری گوش دادی و با اینکه اون بچه توپ رو گرفت و داشت میبرد عکسالعمل بدی نشون ندادی.
چند وقته که یک سری حیوانات کمیاب آوردن تو پارک نبوت. جلو درش یک میمون هست که تاب بازی میکنه. یک بار رفتیم بازدید. حالا تو هر دفعه که میریم پارک یک مقدار که تاب خوردی دیگه سراغ سرسره و بقیه وسایل نمیری و میگی مامان بریم میمونه رو ببینیم. در کل به طبیعت واطراف بیشتر از وسایل بازی پارک علاقه نشون میدی. تو زمین بازی حواست به همه چیز هست از ماه و خورشید و ماشینها گرفته تا آسانسور و دکل آنتن.
از وقتی که راه افتادی و مستقل شدی به سنگها علاقه زیادی داشتی و هنوز هم داری. دوست داری سنگها رو برداری و توی آب بندازی. آخر هفته هم رفته بودیم باغ لاله گچسر. اونجا هم کارت همین بود. وقتی نزدیک دریاچه بودیم شاد و شنگول بودی و سنگ میانداختی تو آب ولی وقتی به سمت گلها میرفتیم بداخلاق و یا بیحال میشدی. مدارکش هم هست برات میذارم تا ببینی.
عکس العمل کیارش به دوربین- نمیشه ازت عکس گرفت و فوری به سمت دوربین حرکت میکنی تا اونو بگیری.
جاده چالوس- توی راه که برای ناهار ایستادیم
بد خلقی کیارش- هم برای عکس و هم برای اینکه کنار دریاچه نیستی